English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1424 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dermatologist U متخصص امراض پوست
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
dermatology U پوست شناسی
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
exuvial U مربوط به پوست انداخته شده
epidermic U مربوط به پوست برونی بشرهای
epidermal U مربوط به پوست برونی بشرهای
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
pediatric U مربوط به امراض کودکان
aetiology U علم تشخیص علل امراض علت شناسی
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
neurilemma or lema U پوست پی
goats U پوست بز
skinned U پوست
skin U پوست
parer U پوست کن
integument U پوست
goat U پوست بز
tunc U پوست
encrustations U پوست
encrustation U پوست
hulls U پوست
peel پوست
hull U پوست
shale U پوست
scalp U پوست سر
flayer U پوست کن
stripper U پوست کن
cuticle U پوست
crustal U پوست
goatskins U پوست بز
goatskin U پوست بز
dermatalgia U پوست
strippers U پوست کن
glume U پوست
barks U پوست
skinning U پوست
bark U پوست
skins U پوست
barked U پوست
cortices U پوست
cortex U پوست
barking U پوست
dermis U پوست
shelling U پوست
skinner U پوست کن
hides U پوست
shell U پوست
swanskin U پوست قو
rinds U پوست
tegmentum U پوست
tegmen U پوست
skinless U بی پوست
peeling U پوست
shells U پوست
peltry U پوست
peels U پوست
hide U پوست
rind U پوست
husk U پوست
husks U پوست
crocodile U پوست سوسمار
albinism U سفیدی پوست
alphosis U بیرنگی پوست
peeling U پوست انداختن
corticate U پوست دار
slouch U پوست انداختن
barky U پوست دار
apple peel U پوست سیب
crocodiles U پوست سوسمار
peeler U پوست کننده
slouched U پوست انداختن
peelers U پوست کننده
pelt U پوست خام
skins U پوست پوستی
chafe U پوست رفتگی
pelts U پوست خام
chafes U پوست رفتگی
chafing U پوست رفتگی
chap U شکاف [در پوست]
sheep skin U پوست گوسفند
chap U خشگی پوست
pelted U پوست کندن
pelted U پوست خام
taxidermy U پوست ارایی
picked U پوست کنده
shelled U پوست دار
webbed U پوست دار
pelt U پوست کندن
aboveboard U پوست کنده
parchment U کاغذ پوست
maces U پوست جوز
mace U پوست جوز
cuticular U وابسته به پوست
cuticular U پوست مانند
cutis U پوست زیرین
debark U پوست کندن از
sheepskin U پوست گوسفند
to strip something off U کندن [پوست]
decorticate U پوست کندن از
derm U زیر پوست
fellmonger U دلال پوست
dermatographia U پوست نگاری
dermatography U شرح پوست
dermatoid U پوست مانند
parchmenty U پوست مانند
moults U پوست انداختن
moulted U پوست انداختن
corticated U پوست دار
bast U پوست درخت
slouches U پوست انداختن
blach hulled U سیاه پوست
broadtail U پوست بره
slouching U پوست انداختن
molted U پوست انداختن
molting U پوست انداختن
molts U پوست انداختن
calf skin U پوست گوساله
pares U پوست کندن
calfskin U پوست گوساله
bearskins U پوست خرس
impassiveness U پوست کلفتی
bearskin U پوست خرس
moult U پوست انداختن
slough U پوست سبوس
slough U پوست مار
scab U پوست زخم
astrachan U پوست بخارا
astrachan U پوست قره کل
astrakhan U پوست بخارا
astrakhan U پوست قره کل
moulting U پوست اندازی
rawhides U پوست خام
scabs U پوست زخم
scalp U پوست کندن از سر
scalp U پوست سر بامو
scalp U پوست فرق سر
scrotums U پوست بیضه
scrotum U پوست بیضه
pigskin U پوست گراز
scrota U پوست بیضه
huskier U پوست دار
pelts U پوست کندن
peels U پوست کندن
mantles U پوست روکش
mantle U پوست روکش
peels U پوست انداختن
huskies U پوست دار
huskiest U پوست دار
husky U پوست دار
peel پوست انداختن
rawhide U پوست خام
peel to O پوست کندن
peel U پوست کندن
scalps U پوست فرق سر
scalps U پوست سر بامو
scalps U پوست کندن از سر
rind U پوست کندن
rinds U پوست کندن
skin U پوست پوستی
pare U پوست کندن
pared U پوست کندن
bran U پوست گندم
buckskin U پوست اهو
egg shell U پوست تخم
skinned U پوست پوستی
flays U پوست کندن از
frets U پوست را بردن
chap U ترک [در پوست]
flay U پوست کندن از
flayed U پوست کندن از
skinning U پوست پوستی
flaying U پوست کندن از
beavers U پوست سگ ابی
beaver U پوست سگ ابی
deerskin U پوست اهو
sheds U پوست انداختن
sheds U پوست ریختن
deerskin U پوست گوزن
skinny U پوست واستخوان
crusted U پوست دار
peeled U پوست کنده
shedding U پوست ریختن
shedding U پوست انداختن
buckskin U پوست گوزن
buckskins U پوست اهو
buckskins U پوست گوزن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com